Sunday 14 August 2011


جداییطلب و افراطی چچن و حامیان عرب آن ها بود که به اعتقاد مسکو زیر نفوذ طالبان و القاعده قرار داشتند و طی سالهای تسلط طالبان بر افغانستان بین ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، در اردوگاههای طالبان و دیگر گروههای سنی افراطی در افغانستان و آسیای میانه آموزش میدیدند.
از قضا فعالیت تمامی این گروههای افراطی و تحت نفوذ طالبان، در مناطقی از چین، روسیه و آسیای میانه بود که ذخایر بزرگ نفت و گاز در آن ها قرار دارد.
پس از تحکیم سازمان همکاری شانگهای و به درخواست چین و روسیه، دولت های قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان اقدام به مهار فعالیتهای نیروهای افراطی مذهبی در خاک خود نموده، در چند مورد برخی از رهبران شورشی را دستگیر و برای محاکمه به چین تحویل دادند. دولت ازبکستان در ابتدا عضو پیمان نبود و به همین علت آمریکا کشور ازبکستان را «شریک استراتژیک» خود در منطقه میدانست، و حتی اقدام به تاسیس پایگاه نظامی در آن کشور کرده بود. اما پس از عضویت ازبکستان در سازمان همکاری شانگهای، سازمان طی بیانیهای خواستار خروج تمام نیروهای خارجی از خاک تمام کشورهای عضو شد.
بدین ترتیب، رشد نفوذ چین و روسیه در منطقه آسیای میانه و آسیای جنوبی، تسلط آن ها بر منابع گسترده انرژی آن مناطق، عزم آن ها برای عملیات ضدتروریستی و مهار کردن نیروهای شورشی و در راس آن ها طالبان، عزم آنها به برچیدن پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، و درخواست هند و ایران برای عضویت در این سازمان، به نگرانی دولت آمریکا دامن زد و آن ها را به این فکر واداشت که با به دست گرفتن ابتکار عمل را در عملیات ضدتروریستی در منطقه و اشغال افغانستان، راه را برای تاسیس پایگاههای نظامی در همسایگی اعضاء سازمان هموار کنند.
نقش احمدشاه مسعود
در کنار این شواهد، باید در نظر داشت که احمدشاه مسعود دست کم یک بار در سال ۲۰۰۰ میلادی در اجلاس سازمان همکاری شانگهای (شانگهای ۵) در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان شرکت کرده بوده، و شاید در ملاقات های بیشتری از این دست نیز نیز شرکت کرده بوده باشد. چهره قهرمان و محبوب او در بین گروههای افغان، نزدیکی او به ایران، روسیه و سازمان همکاری شانگهای، و مخالفت او با ایجاد پایگاه نظامی خارجی در افغانستان، میتوانسته او را به مانع عمدهای برای برنامههای آمریکا در منطقه تبدیل نماید. به همین علت، از این دید میتوان حذف فیزیکی او را در راستای عملی ساختن برنامههای نظامی ایالات متحده دانست.
کتاب ها در مورد احمد شاه مسعود
مسعود و آزادی، صالح محمد ریگستانی، انتشارات بنیاد مسعود
«شیر پنجشیر»، هیرومی ناگاکورا،(مجموعه عکسهایی از احمد شاه مسعود)
تاریخ نظامی افغانستان از اسکندر کبیر تا سقوط طالبان،استفن ترنر
نامه هاس مسعود بزرگ، انجینر محمد اسحاق
مردی استوار و امیدوار به افقهای دور
جنگ اشباح، استیون کول
در رد پای یک شیر: احمدشاه مسعود، سیاست، نفت و ترور
حافظ صلحی سرگردان، راجر پلانک

جغرافیای پنجشیر
پنجشیر به فاصله ۱۲۰ کیلومتری به طرف شمال شرق کابل در بین دو شاخه جنوبی هندوکش، از شمال شرق به جنوب غرب موازی به امتداد هندوکش واقع است ودرههای فرعی آن از شمال به جنوب و از جنوب به شمال امتداد داشته وبه دره عمومی پنجشیر وصل میشود. ارتفاع آن ۲۲۱۷ متر از سطح دریا بوده و در نقاط مرتفع به ۶۰۰۰ متر از سطح دریا میرسد. طول آن از "دالان سنگ" تا پای "کوتل انجمن" زیاده از ۱۲۵ کیلومتر است. عرض دره پنجشیر اندازههای مختلفی دارد که بدون وسایل و وسایط فنی تعیین شده نمیتواند. پنجشیر از طرف شمال متصل است به خوست فرنگ و ولایت تخار و اندراب در ولایت بغلان واز طرف جنوب به نجراب، سنجن و در نامه و ریزه کوهستان واز جانب مشرق و شمال شرق به نورستان و بدخشان واز طرف غرب به دره شتل که به گذرگاه معروف سالنگ منتهی می شود، احاطهاست. رودخانه پنجشیر با ریختن به دریای کابل به پاکستان سرازیر میشود. زمستان پنجشیر سرد و پر برف بوده و تابستان معتدل دارد.
مرکز پنجشیر رخه است و زبان مردم آن فارسی دری است. در آن جا تاجیکان و شماری از هزارهها زندگی میکنند و عشایر (اقوام کوچی) در بهار وتابستان در کوههای خاواک زندگی میکنند و در خزان وزمستان به مناطق گرم می روند. مردم این ولایت همه مسلمان هستند.







 گذشتهٔ تاریخی
در مورد نام پنجشیر دو نظر وجود دارد. اهالی پنجشیر معتقدند که در گذشته پنجشیر به کجکن معروف بودهاست؛ ولی در تمام آثار معتبر تاریخی و آثار منظوم و منثور قدما «پنجهیر» ضبط شدهاست. پنجشیریان عقیده دارند که زال پسرش، رستم را از رفتن به پنجشیر منع نموده و به وی چنین توصیه نمودهاست:





این ابیات را مردم پنجشیر منتسب به حکیم توس و شاهنامه میدانند در حالی که در شاهنامه نیامدهاست؛ اما افسانهٔ بالا در آثار علما و شعرای کهن پنجشیر مکرر آمده است. پنجهیر از دو کلمهٔ «پنج» و «هیر» ترکیب یافتهاست که در زبان پهلوی و اوستا به معنی آب آمدهاست؛ مانند «هیرمند». ابن بطوطه سیاح عرب هیر را در زبان سانسکریت به معنی کوه ترجمه کرده و پنج هیر را مآخذ از پنج کوه میداند:
 "به جایی رسیدیم که پنجهیر نام داشت هیر به معنی کوهاست و پنجهیر یعنی پنج کوه. در آن جا شهر قشنگ و آبادانی دیدم که روی نهر بزرگ کبودینی بنا شده است. لشکر ملعون چنگیز آن را خراب کردهاست و از آن پس روی آبادانی ندیده این رودخانه از کوهستان بدخش سرچشمه میگیرد. یاقوت معروف بدخش از همین کوهستان به دست میآید.
پنجهير. شهري است در نواحي بلخ . (انساب سمعاني در کلمه بنجهيري ). در حدودالعالم آمده است: بنجهير و جاريابه دو شهر است و اندر وي معدن سيمست و رودي ميان اين هر دو شهر بگذرد و اندر حدود هندوستان افتد (چ تهران ص 62 و 20): شهري است به نواحي بلخ و در آن معدن سيم است و اهل آن اخلاط اند ... (معجم البلدان ). ابن بطوطه گويد: اين کلمه مرکب است از پنج به معني خمسه و هير بمعني کوه؛ لکن شايد اين لفظ مخفف پنج هيربذ باشد. رجوع به شاهد از ترجمان البلاغة شود. مستوفي در نزهةالقلوب (ص 155)گويد: پنجهير از اقليم چهارم است طولش از جزاير خالدات بب و عرض از خط استوا لوله . شهري وسط است و هواي خوش دارد.(لغت نامه دهخدا)
امير از آن جا [ باغ خواجه علي ميکائيل ] برداشت به سعادت و خرمي با نشاط و شراب و شکار مي رفت ميزبان بر ميزبان: به خلم و به پيروز، و نخجير. [ ظ: بنجهير: حاشيه مصحح ] و به بدخشان . احمد علي نوشتگين آخرسالار که ولايت اين جاي ها برسم او بود. (تاريخ بيهقي ص 246). و به ترکستان پوشيده فرستاده بوده است [ احمد ينالتگين ] بر راه پنجهير تا وي را غلامان ترک آرند (تاريخ بيهقي ص 402). و مسعود محمد ليث را به رسولي فرستاد نزديک ارسلان خان با نامه ها و مشافهات در معني مدد و موافقت و مساعدت و وي از غزنين برفت براه پنجهير. (تاريخ بيهقي ص 643)
از جمله جغرافیه نویسان عرب تنها یعقوبی «بنجهار» ابن خرداد «بنجار» و ابن فقیه «فنجهیر» آوردهاند ولی مؤلفان و جغرافیه نویسان خراسان در همهٔ مواردی که از پنجشیر ذکری کردهاند نام آن را به شکل پنجهیر ضبط نمودهاند. فردوسی در داستان دوازده رخ از پنجشیر چنین یاد آوری مینماید:



در لغت نامهٔ دهخدا زیر نام پنجهیر این بیت بوشکور بلخی آمدهاست:
به کنغالگي رفته او پنجهير                 رمیده ازو مرغک گرمسیر
در ترجمان البلاغه راذوياني قطعهای بدین مضمون در مورد پنجهیر آمدهاست:
گویند هفت مرد است در پنجهیر بذ                   زان هفت دو مسلمان و آن پنج هیر بذ
من پنجهیر دیدم و آن پنجهیر بذ                         از پنجهیر بد نشود پنجهیر بذ
همچنان پنجشیر در حدود عالم و تاریخ بیهقی پنجهیر ضبط شدهاست.
پنجشیر در هنگام اشغال ارتش شوروی
ورود ارتش شوروی به افغانستان در ۶ جدی سال ۱۳۵۸ که در جهت حفاظت از رژیم کمونسیتی صورت گرفته بود، با مقاومت جدی مردم افغانستان مواجه گردید. این مقاومت تبدیل به «جنگ چریکی سراسری» گردید که به دوران جهاد در تاریخ معاصر افغانستان شهرت یافتهاست.
ارتش شوروی جمعاً نه حملهٔ بزرگ را به دره پنجشیر در طول دوران اشغال افغانستان سازمان داد که منجر به خسارات زیاد به منطقه و نیروی رزمی ارتش سرخ گردید. در طول دوران جهاد دوبار پنجشیر از سکنه خالی گردید.

حملهٔ اول: ۱۹ حمل سال ۱۳۵۹
حملهٔ دوم: ۶ سنبله ۱۳۵۹در این حمله تاکتیک ارتش سرخ و ارتش کمونیستی افغانستان حمله بر غیر نظامیان و تخریب خانهها بود تا از فشار حملات نیروهای مجاهدین بر علیه خود بکاهند. به همین منظور در منطقهٔ «فراج» ۴۰ تن از اهالی را قتل عام کردند و در «غجی» ۳۲ تن را که اکثرا زنان و کودکان بودند قتل عام نمودند که اجسادشان تا یک هفته در منطقه باقی مانده بود. در منطقهٔ «نولیچ» که ارتش سرخ مورد حمله قرار گرفته بود، سربازان روس کهنسالان،زنان و کودکان را در خانه یکجا نموده خانه را به آتش کشیدند.
حمله سوم: ۲۰ قوس ۱۳۵۹ در این حمله زمستانی ارتش سرخ از ۱۶۰ عراده جنگی ده هزار پیاده نظام استفاده نمود.جنگ هفده روز به طول انجامید و در ۶ جدی سال ۱۳۵۹ این حمله به شکست انجامید و قوای شوروی دره پنجشیر را ترک نمودند.
حمله چهارم: ۲۳ اسد ۱۳۶۰در طول یک هفته نبرد ارتش سرخ فقط ۲۵ کیلومتر در داخل دره پیش روی می نماید. تاکتیک تصرف ارتفاعات به شکست می انجامد و ارتش سرخ عقب نشینی می کند.
پیش از این حمله احمدشاه مسعود شبکهٔ منظمی از گروههای چریکی به نام «گروپ های متحرک» را سازماندهی نموده و به کار استخباراتی در درون رژیم دست زده بود.
حمله پنجم: ۲۵ ثور ۱۳۶۱
این حمله با استفاده از ۲۰۰ فروند هلیکوپتر و ۶۰ فروند جت و با تاکتیک جدیدی صورت گرفت. بر خلاف حملات قبلی این بار ارتش سرخ از تاکتیک جنگ کلاسیک که ترکیبی از حملهٔ زمینی و هوایی و توپخانه بود استفاده نکرده بلکه با حدود ۶۰۰ پرواز هلیکوبتر به طور ناگهانی در داخل پنجشیر نیرو پیاده نمودند. البته این عملیات قبلا افشا شده بود؛ اما تغییر تاکتیک در ابتدا موفقیت نسبی را به همراه داشت.
حمله ششم: شش هفته بعد از حملهٔ پنجم وزارت دفاع و "خاد" دولت کمونیستی افغانستان به احمدشاه مسعوداولتیماتوم میدهند تا تسلیم گردد؛ در غیر آن به "عملیات خارق العاده" دست خواهند زد. نه ماه نبرد دوام پیدا میکند. دره روزانه به شدت بمبارد میگردد و مردم به کوه ها پناه میبرند و ماه ها در کوه ها و در مغارهها زندگی میکنند. در طول این جنگ حدود ۶ هزار خانه مسکونی و ۷۰٪ تمام آبادیها و مواشی درهٔ پنجشیر نابود گردید. با دوام جنگ مردم دره را تخلیه کرده به دیگر مناطق افغانستان میروند اما از همکاری با رژیم سرباز میزنند.
نه ماه جنگ تلفات سنگین به نیروی جنگی و روحیه سربازان شوروی وارد میکند. روس ها به مجاهدین پیشنهاد آتش بس میدهند. در اواخر زمستان سال ۱۳۶۱ پیشنهاد آتش بس از سوی مجاهدین پذیرفته میشود.
حمله هفتم: ۳۱ حمل(فروردین) ۱۳۶۳
این عملیات بزرگترین حملهٔ ارتش سرخ به درهٔ پنجشیر محسوب میشود. در این عملیات گسترده که بعد از پایان آتش بست صورت گرفت حدود بیست هزار سرباز ارتش افغانستان و ارتش شوروی شرکت داشتند. روس ها در این جنگ از تاکتیک "جنگ های اشباع کن" استفاده نمودند. در این تاکتیک آن ها از نیروی زیاد برای تصرف تمام مناطق و از بین بردن دشمن استفاده نمودند. اما با وجود گستردگی و استفاده از وسایل مدرن و بمباران شدید هوایی این عملیات توسط دستگاه استخباراتی احمدشاه مسعود کشف شده بود. برای همین، یک روز قبل از آغاز حمله احمدشاه مسعود دستور تخلیه دره از تمام سکنه را صادر نمود. تمام جمعیت بیش از یک صد هزاری پنجشیر داوطلبانه دره را به سوی شهرهای مختلف افغانستان و عمدتاً کابل ترک نمودند.

به کجکن مرو ای پسر زنهار

که سم ستورت شود پاره پار
که دریای پر قعر دارد ستیز

گیاهی ندارد بجز سنگ تیز
دگر پنجهیر و دگر بامیان

سرا مرز ایران و جای کیان

No comments:

Post a Comment